من طرف SMART 12/4/2011, 8:30 amدر حقيقت زندگي همه‌ي اينهاست. متاسفانه واقعيتي که هست، زندگي مي‌تواند لحظه به لحظه خرد کننده‌تر از آني باشد که در موردش مي‌گويند. اغلب اوقات اين روزها خيلي عادي است اگه بخواهي گريه کني!
غوطه ور شدن در يک دوره‌ي کوتاه خودخوري ايرادي ندارد. نکته اينجاست که اين دوره بايد کوتاه باشد. خودخوري بيش از اندازه، هيچ نتيجه‌اي ندارد.
وقتي براي تغيير وضعيت آماده هستيد 5 راه هست جلوي پاي شما. 5 راه براي اينکه بخنديد وقتي دنيا ميخواد که گريه کنيد!
نکته : من در مورد تراژدي واقعي، مثل وقتي که عزيزي از دست رفت، صحبت نمي‌کنم. من در مورد مواقعي حرف مي‌زنم که يک مهماني خودخوري براي خودمان راه مي‌اندازيم چون دلتنگ شديم يا تنها مونديم يا يک ترفيع را از دست داديم يا …
يک / يه نگاه به اطراف بندازين
حدس بزن چي شده است؟ زندگيت آنقدرها هم بد نيست. اگر الان داري اين را مي‌خواني، پس حتما به کامپيوتر و اينترنت دسترسي داري. خودت مي‌داني براي ميليونها نفر در جهان، چيزهاي خيلي بدتري ممکنه وجود باشد که….
چند وقت قبل، زماني که وسط يک خودخوري کوچک بودم، آخرين نظرياتRandy Pausch را خواندم.
حکايت يک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برايشان تشخيص بيماري لاعلاج سرطان داده شده بود. اين داستان درسهاي زندگي فوق‌العاده‌اي دارد، اما يکي از بزرگترين درسهايي که گرفتم، آني نبود که رندي به طور واضح در سخنرانيش گفته بود.
من پيش خودم فکر کردم: “wooow. زندگيم خيلي بد به نظر مي‌رسه .خيلي بده. اما دست‌کم سرطان ندارم”. ممکن است يک خورده بي‌رحمانه باشد اما من احساسي را داشتم که رندي ميخواست آن را تقويت کند.
تراژدي‌هاي واقعي وجود دارد که مي‌تواند به شما وارد شود. البته بيشتر اوقات مردم وقتشان را براي غصه خوردن روي چيزهايي تلف ميکنند که تراژدي واقعي نيست. در مورد چيزهايي است که نهايتا هيچ اهميتي ندارند.
از عجايب روزگار اين است که بيشتر مردمي که مي‌شناسم، آنهايي که با تراژدي‌هاي واقعي روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترين نتيجه را هم گرفتند. اينجاست که زندگي عجيب ميشود…
دفعه‌ي بعد که در مورد چيزهاي کم‌اهميت غمگين بوديد، يک نگاه به اطراف بي‌اندازيد. آدمهاي زيادي وجود دارند که وضعيتي خيلي بدتر از آن چيزي که شما احساس ميکنيد، داشتند و به بهترين نحو از پسش بر‌آمدند. از اين نمونه‌ها پيروي کنيد و با چيزهايي که داريد خوش باشيد.
دو / سفر زمان به “يه روزي”
ببينيد، شما اين حقيقت رو ميدانيد که در چند ماه آينده، دقيقا برمي‌گرديد به همين الان و به خودتان مي‌خنديد که چقدر احمقانه عکس‌العمل نشان داديد. اين يه حقيقت است. احتمالا قبل از اين به خودتان گفتيد: “يک روزي برمي‌گرديم و به اين موضوع ميخنديم”. همين‌طور ميدانيد که در آينده چقدر خانواده و نزديکان‌تان با آن شما را سوژه ميکنند
ازمرحله‌ي غم و غصه عبور کنيد و همين الان به آن بخنديد فقط تصور کنيد که الان همان “يه روزي” است و فکر کنيد که شماي آينده، درباره آن به شماي الان چه خواهد گفت. من بعيد ميدانم شماي آينده کلمات آرامش‌بخشي مثل “به آينده نگاه کن. همه چي عالي ميشه” را بگويد.
نه! شماي آينده خواهد گفت “هي ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگي خيلي کوتاهه و هيچکس يا هيچ چي ارزش اونو نداره که براش گريه کني”.
تصور کنيد آرنولد با تيپ و قيافه «ترميناتور» بياد و به عنوان «آينده شما» اين‌ها را با آن لهجه اتريشي بامزه و تيپ و قيافه‌اش بگويد
نيازي نيست اين تصوير بامزه را به همه نشان بدهيد. فقط يک لبخند کوچولو هم مي‌تواند شما رو بخنداند و دورنمايي که لازم است رو بهتان بدهد.
سه / قهقهه بزنيد، حتي بي‌دليل!
اين يکي را خواهشا توي خلوت انجام بدهيد اما حتما امتحانش کنيد. همين الان يک امتحاني کنيد. فقط بلند بخنديد. نه! نه! خنده ريز نه!! يک قهقهه‌ي طولاني از ته دل. اگر کسي آمد توي اتاق مي‌توانيد بگوييد يک مطلب خيلي بامزه از يک فتحي خواندم. چقدر اين فتحي بامزه است ماشالله کنتور که ندارد!
از شوخي گذشته ميدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بياد، اما من قول ميدهم که الان يک خورده بهتر شديد. درست است؟ دقيقا دلايل فيزيولوژيکي و عصبيش را نمي‌دانم، اما ميدانم که خنديدن، حال شما را بهبود مي‌بخشد.
نسخه ي آبرومندانه و با تخفيفش يه لبخند ساده است، به جاي خنديدن. همان اثر را دارد، و براي انجام دادن در جاي عمومي يک کمي آسانتر است.
چهار / از گالاگر الگو بگيريد
گالاگر کمديني بود که جک‌هاي خيلي بدي مي‌گفت، اما براي برخي دلايل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهاي زيادي براي انجام دادن در برنامه‌اش داشت ولي بزرگترين قسمت از کارش خرد کردن ميوه با يه پتک بسيار بزرگ بود.
من پيشنهاد نمي‌کنم هندوانه خرد کنيد اما توصيه ميکنم که سعي کنيد خوشمزگي مخصوص به خودتان را داشته باشيد، حتي وقت‌هايي که آن احساس را نداريد.
يک حقيقتي وجود دارد: براي ساختن جک، مجبور هستيد به دنبال چيزهاي بامزه باشيد. وقتي دنبالش هستيد، پيدايش ميکنيد و هر وقت پيدايش کرديد، اولين قدم به سوي «خنديدن به جاي زار زدن» را برداشتيد.
وقتي ناراحت هستيد، قول بديد دنبال شوخي بگرديد. يه راه ساده براي انجام دادن اين کار اين است که عادت کنيد از خودتان بپرسيد “چه چيز خنده داري در اين مورد وجود داره؟” ممکن است هميشه به جواب نرسيد، اما سعي کرديد که مغزتان دنبال يک چيز بامزه بگردد
عين گالاگر، حتما نياز نداريد که هر حرفي مي‌زنيد خيلي هم بامزه باشد. شما جک‌تان را بسازيد. خنده خودش مي‌آيد
پنج / بپريد وسط يه خروار هرهر، کرکر
عجيب است اما انسان‌هايي که غمگين هستند دوست دارند يک سري کارهايي را انجام بدهند که توي غم و غصه بمانند!!
آنها فيلم‌هاي اشک‌انگيز نگاه ميکنند، به عکس‌هاي غمناک زل مي‌زنند و موسيقي‌هاي غم‌انگيز گوش ميکنند که آدم سالم را هم غمگين مي‌کند.
وقتي شما وسط اين پروسه هستيد و داريد اين کارها را انجام مي‌دهيد به نظرتان مي‌رسد که داريد يک کار درست انجام مي‌دهيد اما هر ناظر بيروني به راحتي مي‌تواند به شما بگويد که توي يک وضعيت تاسف برانگيز گير افتاديد.
با قفل کردن روي چيزهاي شاد و خنده‌دار از اين وضعيت خلاص شويد. فيلم و شوهاي تلويزيوني خنده‌دار ببينيد. با افراد شوخ معاشرت کنيد. کمدي‌هاي حميد ماهي صفت را براي همين وقت‌ها مي‌سازند ديگر اين باعث يک تغيير دورنماي زيبا ميشود که حتي انتظارش رو هم نداشتيد.
اگر موارد بالا موثر نبود چه؟
در اين صورت ديگر تمرين کردن را متوقف کنيد. باز برويد و به يک موجود بدعنق تبديل بشويد. يک موجود ترحم برانگيز. چندين سال بعد هم به خاطر روزهايي که مي‌توانست معرکه باشد و از دستش داديد خودتان را سرزنش کنيد. چند سال هم بعد به فرزندان‌تان بگوييد ما نسل سوخته بوديم و غم و غصه يقه‌مان را گرفته بود و از اين حرف‌ها
ولي اگر فکر ميکنيد کاري هست که حال‌تان را بهتر مي‌کند از خودتان دريغ نکنيد. مثلا داد و هوار بکشيد البته نه سر کسي. برويد تو بيابان 6 ساعت جيغ بکشيد تا خالي بشويد. يک نامه پر از عصبانيت بنويسيد ولي هيچ وقت به فکر ارسال کردنش نباشيد. برويد به يک کيسه شني مشت بزنيد. ورزش هم هست و براي سلامتي خوب است
توجه داشته باشيد که بدخلقي فيزيکي و لفظي روي موضوع عصبانيت‌تان وارد نکنيد. شما کار خودتان را انجام بدهيد. بدخلقي و ناراحتي خودش از وجودتان مي‌رود بيرون!
سالها پيش يک ماهي بود که خودم را اذيت مي‌کردم. يک جايي تصميم گرفتم ديگر وقتش است که از اين حالت خارج بشوم، پريدم روي تردميل. موضوع اينه که من از دويدن متنفرم و اصلا دست به دويدنم خوب نيست. اگر بتوانم براي 20 دقيقه با تمرکز بدوم مي‌تواند موثر باشد.
اين روزها تردميل را روشن ميکنم و شروع ميکنم به دويدن و تمام احساسم و فکرم را روي دويدن متمرکز ميکنم. بعد از 45 دقيقه، خسته که شدم، احساس ميکنم بهتر از همه‌ي وقت‌هاي هفته‌هاي اخير هستم.
خود من خيلي دوست دارم يک سر بروم بانجي‌جامپينگ ولي خوب اعتراف ميکنم مي‌ترسم
دقت کنيد که کارهاي احمقانه‌اي نکنيد و به خودتان آسيب نرسانيد، اما امتحانش کنيد. وقتي انجامش داديد، دوش بگيريد و يه فيلم خنده‌دار نگاه کنيد…
دفعه‌ي بعد که گرفتار ناراحتي‌هاي الکي شديد، يکي يا چند تا از اين تکنيک‌ها را امتحان کنيد.
در هر لحظه از روز، شما فقط يک انتخاب داريد. بخنديد يا گريه کنيد. زندگي خيلي کوتاه‌تر از اين حرف‌هاست که بخواهيد با گريه به پايان برسانيدش. حيفي به خدا
غوطه ور شدن در يک دوره‌ي کوتاه خودخوري ايرادي ندارد. نکته اينجاست که اين دوره بايد کوتاه باشد. خودخوري بيش از اندازه، هيچ نتيجه‌اي ندارد.
وقتي براي تغيير وضعيت آماده هستيد 5 راه هست جلوي پاي شما. 5 راه براي اينکه بخنديد وقتي دنيا ميخواد که گريه کنيد!
نکته : من در مورد تراژدي واقعي، مثل وقتي که عزيزي از دست رفت، صحبت نمي‌کنم. من در مورد مواقعي حرف مي‌زنم که يک مهماني خودخوري براي خودمان راه مي‌اندازيم چون دلتنگ شديم يا تنها مونديم يا يک ترفيع را از دست داديم يا …
يک / يه نگاه به اطراف بندازين
حدس بزن چي شده است؟ زندگيت آنقدرها هم بد نيست. اگر الان داري اين را مي‌خواني، پس حتما به کامپيوتر و اينترنت دسترسي داري. خودت مي‌داني براي ميليونها نفر در جهان، چيزهاي خيلي بدتري ممکنه وجود باشد که….
چند وقت قبل، زماني که وسط يک خودخوري کوچک بودم، آخرين نظرياتRandy Pausch را خواندم.
حکايت يک مرد 46 ساله بود، با همسر و سه فرزندش، که برايشان تشخيص بيماري لاعلاج سرطان داده شده بود. اين داستان درسهاي زندگي فوق‌العاده‌اي دارد، اما يکي از بزرگترين درسهايي که گرفتم، آني نبود که رندي به طور واضح در سخنرانيش گفته بود.
من پيش خودم فکر کردم: “wooow. زندگيم خيلي بد به نظر مي‌رسه .خيلي بده. اما دست‌کم سرطان ندارم”. ممکن است يک خورده بي‌رحمانه باشد اما من احساسي را داشتم که رندي ميخواست آن را تقويت کند.
تراژدي‌هاي واقعي وجود دارد که مي‌تواند به شما وارد شود. البته بيشتر اوقات مردم وقتشان را براي غصه خوردن روي چيزهايي تلف ميکنند که تراژدي واقعي نيست. در مورد چيزهايي است که نهايتا هيچ اهميتي ندارند.
از عجايب روزگار اين است که بيشتر مردمي که مي‌شناسم، آنهايي که با تراژدي‌هاي واقعي روبرو شدند، با غرور با مشکل برخورد کردند و بهترين نتيجه را هم گرفتند. اينجاست که زندگي عجيب ميشود…
دفعه‌ي بعد که در مورد چيزهاي کم‌اهميت غمگين بوديد، يک نگاه به اطراف بي‌اندازيد. آدمهاي زيادي وجود دارند که وضعيتي خيلي بدتر از آن چيزي که شما احساس ميکنيد، داشتند و به بهترين نحو از پسش بر‌آمدند. از اين نمونه‌ها پيروي کنيد و با چيزهايي که داريد خوش باشيد.
دو / سفر زمان به “يه روزي”
ببينيد، شما اين حقيقت رو ميدانيد که در چند ماه آينده، دقيقا برمي‌گرديد به همين الان و به خودتان مي‌خنديد که چقدر احمقانه عکس‌العمل نشان داديد. اين يه حقيقت است. احتمالا قبل از اين به خودتان گفتيد: “يک روزي برمي‌گرديم و به اين موضوع ميخنديم”. همين‌طور ميدانيد که در آينده چقدر خانواده و نزديکان‌تان با آن شما را سوژه ميکنند
ازمرحله‌ي غم و غصه عبور کنيد و همين الان به آن بخنديد فقط تصور کنيد که الان همان “يه روزي” است و فکر کنيد که شماي آينده، درباره آن به شماي الان چه خواهد گفت. من بعيد ميدانم شماي آينده کلمات آرامش‌بخشي مثل “به آينده نگاه کن. همه چي عالي ميشه” را بگويد.
نه! شماي آينده خواهد گفت “هي ، آه و ناله رو تمومش کن. زندگي خيلي کوتاهه و هيچکس يا هيچ چي ارزش اونو نداره که براش گريه کني”.
تصور کنيد آرنولد با تيپ و قيافه «ترميناتور» بياد و به عنوان «آينده شما» اين‌ها را با آن لهجه اتريشي بامزه و تيپ و قيافه‌اش بگويد
نيازي نيست اين تصوير بامزه را به همه نشان بدهيد. فقط يک لبخند کوچولو هم مي‌تواند شما رو بخنداند و دورنمايي که لازم است رو بهتان بدهد.
سه / قهقهه بزنيد، حتي بي‌دليل!
اين يکي را خواهشا توي خلوت انجام بدهيد اما حتما امتحانش کنيد. همين الان يک امتحاني کنيد. فقط بلند بخنديد. نه! نه! خنده ريز نه!! يک قهقهه‌ي طولاني از ته دل. اگر کسي آمد توي اتاق مي‌توانيد بگوييد يک مطلب خيلي بامزه از يک فتحي خواندم. چقدر اين فتحي بامزه است ماشالله کنتور که ندارد!
از شوخي گذشته ميدانم ممکن است سر سوزن احمقانه به نظر بياد، اما من قول ميدهم که الان يک خورده بهتر شديد. درست است؟ دقيقا دلايل فيزيولوژيکي و عصبيش را نمي‌دانم، اما ميدانم که خنديدن، حال شما را بهبود مي‌بخشد.
نسخه ي آبرومندانه و با تخفيفش يه لبخند ساده است، به جاي خنديدن. همان اثر را دارد، و براي انجام دادن در جاي عمومي يک کمي آسانتر است.
چهار / از گالاگر الگو بگيريد
گالاگر کمديني بود که جک‌هاي خيلي بدي مي‌گفت، اما براي برخي دلايل ناشناخته، کاملا در در کارش موفق بود. او کارهاي زيادي براي انجام دادن در برنامه‌اش داشت ولي بزرگترين قسمت از کارش خرد کردن ميوه با يه پتک بسيار بزرگ بود.
من پيشنهاد نمي‌کنم هندوانه خرد کنيد اما توصيه ميکنم که سعي کنيد خوشمزگي مخصوص به خودتان را داشته باشيد، حتي وقت‌هايي که آن احساس را نداريد.
يک حقيقتي وجود دارد: براي ساختن جک، مجبور هستيد به دنبال چيزهاي بامزه باشيد. وقتي دنبالش هستيد، پيدايش ميکنيد و هر وقت پيدايش کرديد، اولين قدم به سوي «خنديدن به جاي زار زدن» را برداشتيد.
وقتي ناراحت هستيد، قول بديد دنبال شوخي بگرديد. يه راه ساده براي انجام دادن اين کار اين است که عادت کنيد از خودتان بپرسيد “چه چيز خنده داري در اين مورد وجود داره؟” ممکن است هميشه به جواب نرسيد، اما سعي کرديد که مغزتان دنبال يک چيز بامزه بگردد
عين گالاگر، حتما نياز نداريد که هر حرفي مي‌زنيد خيلي هم بامزه باشد. شما جک‌تان را بسازيد. خنده خودش مي‌آيد
پنج / بپريد وسط يه خروار هرهر، کرکر
عجيب است اما انسان‌هايي که غمگين هستند دوست دارند يک سري کارهايي را انجام بدهند که توي غم و غصه بمانند!!
آنها فيلم‌هاي اشک‌انگيز نگاه ميکنند، به عکس‌هاي غمناک زل مي‌زنند و موسيقي‌هاي غم‌انگيز گوش ميکنند که آدم سالم را هم غمگين مي‌کند.
وقتي شما وسط اين پروسه هستيد و داريد اين کارها را انجام مي‌دهيد به نظرتان مي‌رسد که داريد يک کار درست انجام مي‌دهيد اما هر ناظر بيروني به راحتي مي‌تواند به شما بگويد که توي يک وضعيت تاسف برانگيز گير افتاديد.
با قفل کردن روي چيزهاي شاد و خنده‌دار از اين وضعيت خلاص شويد. فيلم و شوهاي تلويزيوني خنده‌دار ببينيد. با افراد شوخ معاشرت کنيد. کمدي‌هاي حميد ماهي صفت را براي همين وقت‌ها مي‌سازند ديگر اين باعث يک تغيير دورنماي زيبا ميشود که حتي انتظارش رو هم نداشتيد.
اگر موارد بالا موثر نبود چه؟
در اين صورت ديگر تمرين کردن را متوقف کنيد. باز برويد و به يک موجود بدعنق تبديل بشويد. يک موجود ترحم برانگيز. چندين سال بعد هم به خاطر روزهايي که مي‌توانست معرکه باشد و از دستش داديد خودتان را سرزنش کنيد. چند سال هم بعد به فرزندان‌تان بگوييد ما نسل سوخته بوديم و غم و غصه يقه‌مان را گرفته بود و از اين حرف‌ها
ولي اگر فکر ميکنيد کاري هست که حال‌تان را بهتر مي‌کند از خودتان دريغ نکنيد. مثلا داد و هوار بکشيد البته نه سر کسي. برويد تو بيابان 6 ساعت جيغ بکشيد تا خالي بشويد. يک نامه پر از عصبانيت بنويسيد ولي هيچ وقت به فکر ارسال کردنش نباشيد. برويد به يک کيسه شني مشت بزنيد. ورزش هم هست و براي سلامتي خوب است
توجه داشته باشيد که بدخلقي فيزيکي و لفظي روي موضوع عصبانيت‌تان وارد نکنيد. شما کار خودتان را انجام بدهيد. بدخلقي و ناراحتي خودش از وجودتان مي‌رود بيرون!
سالها پيش يک ماهي بود که خودم را اذيت مي‌کردم. يک جايي تصميم گرفتم ديگر وقتش است که از اين حالت خارج بشوم، پريدم روي تردميل. موضوع اينه که من از دويدن متنفرم و اصلا دست به دويدنم خوب نيست. اگر بتوانم براي 20 دقيقه با تمرکز بدوم مي‌تواند موثر باشد.
اين روزها تردميل را روشن ميکنم و شروع ميکنم به دويدن و تمام احساسم و فکرم را روي دويدن متمرکز ميکنم. بعد از 45 دقيقه، خسته که شدم، احساس ميکنم بهتر از همه‌ي وقت‌هاي هفته‌هاي اخير هستم.
خود من خيلي دوست دارم يک سر بروم بانجي‌جامپينگ ولي خوب اعتراف ميکنم مي‌ترسم
دقت کنيد که کارهاي احمقانه‌اي نکنيد و به خودتان آسيب نرسانيد، اما امتحانش کنيد. وقتي انجامش داديد، دوش بگيريد و يه فيلم خنده‌دار نگاه کنيد…
دفعه‌ي بعد که گرفتار ناراحتي‌هاي الکي شديد، يکي يا چند تا از اين تکنيک‌ها را امتحان کنيد.
در هر لحظه از روز، شما فقط يک انتخاب داريد. بخنديد يا گريه کنيد. زندگي خيلي کوتاه‌تر از اين حرف‌هاست که بخواهيد با گريه به پايان برسانيدش. حيفي به خدا
» and the oscar goes to ..
» روز نوشت هاي يک تاتري دانشجووو
» ادامه...!!!
» آبِِی
» 5 راه براي اينکه بخنديد وقتي دنيا ميخواد که گريه کنيد!
» کمی لبخند !
» لطفا بدون داد زدن وارد شوید!!!!!!!!
» تخته آبي (14)
» رنگ هاي رفته دنيا
» باد به صحرا زده از بوی تو دیوانه است
» عجیب ترین ها در دنیا
» اقدامات آمريکا مخوف... آب بازي(پاشي)...
» عجيب ترين جانوران زمين
» آيا ميدانيد و دانستني هاي جالب
» پيام هاي مهرباني ( تولدت م ب ا ر ک .. )
» در مورد رژيم گياهخواري چه مي دانيد ؟
» مشاعره
» چرا حال من بد است؟؟؟؟
» مطالبي خواندني از عجيب و غريب ترين مردان دنيا